يک چيزهايي اصل هستند و يا مي شود گفت ريشه اند، يا همان چيزي که در فلسفه مي گوييم جوهرند مثل انسانيت، اخلاق و .  و يک چيزهايي فرع هستند و يا همان که در فلسفه مي گوييم عرض مثل ثروت، قدرت، موقعيت اجتماعي و . . هميشه اصل ها، ريشه ها بوده اند و هستند اما زماني بوده که اين اصل ها پررنگ بوده اند و اکنون کمرنگ شده اند. اما فرعها، عرضها زماني بوده که نبوده اند، از يک جايي و يک زماني پيدا شده اند و رشد کرده اند، شايد زماني آن دورها کمرنگ بوده اند و هر چه زمان گذشته پررنگتر شده اند و شايد زماني برسد که عرض جاي جوهر را بگيرد، فرع جانشين اصل شود. نمي دانم از کي و کجا جاي ريشه ها و اصل ها و جوهر را فرع و عرض گرفت؟ گمان نمي کنم از زمان آدم و حوا اينگونه باشد؟ يعني فکر کنيد آدم و حوا مي خواستند زمين را قسمت کنند آدم قسمت خوب زمين را برمي داشت و قسمتهاي خشک و بيابان زمين را مي داد به حوا.


    اين پديده وارونگي از يک جايي شروع شد و در روزگار ما به اوج خود رسيده است اما اينجا آخرش نيست براي هر چيز نهايتي است و اين وارونگي هنوز به نهايت خودش نرسيده است. وقتي فکر مي کنم دلم به حال آدمهايي مي سوزد که در نهايت اين وارونگي زندگي مي کنند. همه چيز وارونه شده است از نگاه آدمها تا طرز تفکر انسانها، از دنياي آدمها تا باورهاي انسانها، همه تغيير کرده است. اين وارونگي دنياي انسانها فقط انسان و انسانيتش را نشانه رفته است.


   حتي نگاه عميق هم نمي خواهد، نگاهي گذرا و سطحي هم اين تغيير را نشان مي دهد. در دنياي آدمها هر چيزي که عمري از آن گذشته باشد داراي ارزش و اعتبار مي شود. خانه که قديمي باشد، مي شود ميراث فرهنگي، بشقاب و قاشق و وسايل ديگر قديميشان مي شود عتيقه، حتي درخت هم که سن و سالي داشته باشد مي شود ميراث طبيعي. در شهر ما درختي هست در يک از محله هاي قديمي، خواستند محله را بازسازي کنند جوري خراب کردند و دوباره ساختند که به درخت آسيب نرسد و درخت وسط کوچه مانده است. اما در دنياي آدمها انگار پيري ارزشي ندارد، گويي پيري آفت است همه از آن مي گريزند. انگار کسي دلش نمي خواهد پير شود، همه به فکر جوان ماندن هستند. زنها بوتاکس مي کنند، ژل تزريق مي کنند، گونه مي کارند و مردها مو مي کارند، پوست مي کشند و موهايشان را رنگ مي کنند و . . انگار مسابقه ي جوان ماندن راه افتاده است و همه در تکاپويند براي جوان ماندن. زماني پيري ارزش بود، پيران ارزشمند بودند و اکنون همه مي خواهند جوان بمانند و قيمتي که براي جوان ماندن پرداخت مي کنند مهم نيست و اين همان پديده وارونگي است. دوستي دخترها و پسرها و اقسام و انواعش شده است مظهر تمدن و اگر غير اين بينديشي مي شوي امل و قديمي که فکرت بسته است و نجابت و پاکدامني افکاري پوسيده محسوب مي شود، اين هم پديده وارونگي است. سيگار کشيدن شده است نشانه روشنفکري و . . دنيايي ما آدمها دنياي وارونگي است.


   در وارونگي کسي به ريشه ها توجهي ندارد، اصل جايش را به فرع داده است، عرض جاي جوهر را گرفته است. پول و شهرت، موقعيت اجتماعي و . چيزهايي که نبودند و به وجود آمدند جاي انسانيت را، جاي اخلاق را گرفته اند. اکنون ديگر درست زندگي کردن هنر نيست، اگر بتواني جيب هاي مردم را خالي کني و جيب هاي خودت را پر کني هنر کرده اي و براي همين است که ها ديگر مردان سبيل از بناگوش در رفته نيستند، بلکه کت و شلوار پوشهاي تحصيلکرده اي هستند که به جيب هم قانع نيستند و بانک خالي مي کنند و مي روند. و اين گفته ها مشتي از خروار است و اگر نگاهي گذرا به اطرافمان داشته باشيم هزار هزار از اين وارونگي ها را مي بينيم. آري دنياي ما دنياي وارونگي است و ما وارونه زندگي مي کنيم. .




مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Heather اخبار تحلیلی تخصصی شهر ماکو فوکس نیوز |دانلود آهنگ خبر ،فیلم،عکس ،اخبار تعطیلی مدارس،فال Nature ,Advantages .Processes . Articl دنیای فناوری چلچلي من سیمرغ پلاس هوالحق چاپ و تبليغات در مشهد