بعضي حسها فقط مختص انسان است مثل: دلشوره، وسواس. بعضي حس ها هستند که ميان همه ي موجودات مشترک است مثل ترس. اما ترس انسانها شايد کمي متفاوت باشد. حيوانات به طور غريزي مي ترسند اما ترس در انسان وسعت و ابعاد بسياري دارد، مثلا حيوانات فيلم ترسناک نمي سازند يا داستان ترسناک نمي نويسند و حتي داستان يا فيلم ترسناک نمي بينند و باعث ترس خود نمي شوند. انسان تنها موجودي است که از ترس خود آگاه است. به باور کيرکگور انسان به واسطه انسان بودنش ترس آگاه است(ترس و لرز). ترس شايد يکي از قدرمندترين حس هاي انسان است که مي تواند زندگيش را نجات دهد و نيز مي تواند آزادي و قدرت عمل را از بين ببرد.


   در فرهنگ امروزه ي ما ترس ابعاد جديد و مختلفي به خود گرفته است مثل ترس از تروريسم، خشونت، جنگ هاي بين المللي، ناامني و. . ترس در درون انسان رخنه دارد، ترس از دست دادن، ترس از گم شدن، ترس از تاريکي، ترس از موجودات خيالي، ترس از آينده. ترس ريشه در ضمير ناخودآگاه دارد. ترس از دل مي آيد و اگر محار نشود تمام وجود آدمي را تسخير مي کند.


   ترس چيز عجيبي است، ترس تاريکي است، ناشناخته است، و هر آنچه که در تاريکي است ناشناخته است. ترس حصار پنهاني است که آزادي را انسان مي ربايد. ترس سبب مي شود که انسان با دست خويش خويش را در بند کند. ترس زهري است که در کام انسان ريخته مي شود و لذت زندگي را مي گيرد. ترس وقتي به جان افتد تن را مي لرزاند، گرما را از بدن مي گيرد، قلب را به چنان تپشي وا مي دارد که گويي مي خواهد قفس سينه را بشکند. ترس سرد است و همزاد سرماست. ترس سايه اي است که همراه انسان است، ترس هميشه به دنبال آدمي مي آيد و اگر اين سايه بر انسان پيشي گيرد دستهايش گلوي انسان را مي فشارد، يا که دشنه اش را بر قلب مي نشاند. آري ترس هم ترس دارد. مگر نه آنکه ترس برادر مرگ است؟


    ترس گاهي ارزش است، گاهي غير ارزش. ترس از خدا ارزش است و هر ترسي غير از ترس از خدا غير ارزشي است. ترس از بيماري، فقر، مرگ، از دست دادن عزيزان و . غير ارزشي است. اين ترسها مثل خوره اي مي مانند که روح انسان را از درون مي خورند و او را از پاي در مي آورند. امام علي(ع) مي فرمايد: هنگامي که از چيزي مي ترسي خود را در آن بيفکن، زيرا گاهي ترسيدن از چيزي از خود آن ترسناک تر است.


  خداوند در قران بارها به انسان هشدار مي دهد که فقط از خدا بترسد. اين ترس داراي ارزش بسياري است. البته ترس از خدا شايد اين شبه را ايجاد کند که خدا مگر ترسناک است؟ خدا موجودي ترسناک نيست، بلکه منظور از ترس، ترس از گناه در محضر خداست و مگر نه اينکه همه جا محضر خداست؟ ترس از خدا يعني ترس از خشم خدا، يعني ترس از خطا. ترس از خداوند به انسان ايمني مي بخشد يعني به انسان در برابر همه ي ترسها که ممکن است برايش پيش بيايد امنيت مي بخشد. روزي سه بار و هر بار شش دفعه با صداي بلند از مناره ها بزرگي خدا را فرياد مي زنند تا همه ي جهان بدانند که خدا بزرگ است و وقتي خدايي که بزرگتر از او حتي در خيال هم تصور نمي شود با آدمي باشد، در دل آدمي باشد مگر مي شود از چيزي ترسيد؟ آنکه از خدا مي ترسد در مقام قرب اوست و مگر مي شود کسي در حضور خداوند باشد، در پناه او باشد و از چيزي بترسد. وقتي که آدمي دلش را به ايمان به خدا گره زده باشد اين گره چنان وجود او را در بر مي گيرد که هر آنچه غير اوست بي معني مي شود و حتي غباري از ترس هم بر وجودش نمي نشيند؟ مگر مي شود خدا در دل باشد و دل آرام نگيرد؟


 


 




مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

فروشگاه لوازم سفر ولوازک کوهنوردی تازه های صنعت شمیم یاس تعمیر تعویض یخچال فریزر دوو مجاهد گرافیک دنیای مسابقات يازدهمين دوره انتخابات مجلس 98 گلستان دانلود آهنگ جدید | دانلود جدیدترین آهنگ ها کالج دیجیتال مارکتینگ